شبی در مدرسه یا شبی در....

پریشب اردوی شبی در مدرسه برگزار شد و بروبچ الف با این که فتوا گذاشته بودن نیان ولی آخر اومدن و هی با پز و کب کبه و دب دبه می گفتن می بریمتون .

تعریف از خود نباشه ها ولی حقیقت برخی اوقات تلخه و البته برای ما شیرین .

در ابتدا رفتیم برای کم کردن روی بعضیا....

ابتدا بازی الف و ج برگزار شد و در یک بازی ج توانست الف را ببرد و ثابت کند که لیاقت برد از آن او بوده است . پس از آن بروبچ ما 2 بار با الفی ها بازی کردیم .

بازی اول حقیقتا بسیار نفس گیر بود و ما با نتیجه ی 4-3 الفی ها را بردیم و روشون رو کم کردیم (جنبه داشته باشین!) اما در بازی دوم تمام بازی در دست ما بود .

الفی ها هم با این که دروازه بانشون سعید خوشکله (اوووووووووو) بود گل چندانی توسط ج ای ها نخوردن ولی بازی را واگذار کردن و امیدشان برای دفاع از قهرمانی پوچ شد .

حالا مونده بودن دو تیم سرسخت و مدافع قهرمانی ب و ج.

اما اما و اما ....

ج باید حداقل 6 گل می زد تا قهرمان بشه و ما اگر 5 گل هم میخوردیم اشکالی نداشت! و برده بودیم ! (بدلیل تفاضل گل)

در همان لحظات اول با پاس طلایی علی و گل زیبایی عرفوس جلو افتادیم و پس از اون پی در پی گل زدیم . من هم در اونجا فیلم بردار و گزارش گر بودم . در هر حال تا چند روز آینده عکس های زیبای بازی رو براتون می ذارم که امید وارم خوشتون بیاد .

فکر کنم با نتیجه ی 5 یا شیش - هیچ بردیمشون حالا مهم نیست ولی تونستین اثبات کنیم که :

فقط ب

البته قبل از اون باید یه هورا برای همه ی بروبچ ب بکشیم :

مانی دروازه بان تیم ملی (هورا)

دانیال (هورا)

فرهود (هورا)

مراد بالکوک یا بالخاش (هورا)

جواد (هورا)

افی (هورا)

علی (هورا)

عرفوس (هورا)

خودم (هوووووووووووررا)

و کلیه دست اندر کاران ( خودم ، خودت ، خودش ، خودمون ، خودتون ، خودشون !!!)

بعدش بچه هر کی رفتن پی کاری بعضی ها رفتن تو مد گیم بعضیا رفتن تو مد ترانه بعضیا رفتن تو مد کلیپ سازی و...

بعدش با شام تدارک دیده و دسر مدرسه سوپرایز شدیم ...

کوبیده و میوه .

بعدش .....

بعدش .......

بعدش .........

دیگه یادم نمیاد ولی در هر صورت خیلی خوش گذشت .

صبح هم بلند شدیم برای صرف صبحانه.

از دوستان می خام خواطراتشون رو در صورت مناسب یودن با شرایط سنی زیر 15 سال (!) به ما ارائه بدن تا  ما بذاریم تو وبلاگ !!!