همونطور که از تیتر مطلب معلومه میخوام چن تا از سوتی هایی رو که بعینه دیدم براتون بنویسم(البته خیلی سوتی دیدم اینا رو فقط یادم مونده!) یه عکس هم تو ادامه مطلب گذاشتم برین حالشو ببرین از یکی از پمپ بنزیناش گرفتم!
۱) داشتیم با ماشین میرفتیم که یه تابلو تبلیغاتی اندازه ارتفاع مدرسه مون از یه موسسه زبان بود روش نوشته بود: بیاییم زبان انگلیسی را با لهجه انگلیسی بیاموزیم!!!!!(گرفتین که!) حالا اسم موسسه رو نمیگم که تبلیغ نشه!!!!!!!
۲) من فکر میکردم ترکها برای مسخره بازی از کلمتی مثل دوربین چی(=فیلمبردار) و اخبارچی(=گزارشگر) استفاده میکنن! اما فهمیدم نه!: داشتیم تو پاساژ راه میرفتیم یهو یکی داد زد: آهاااااای عینک چی...!!!!(یعنی کسی که مغازه عینک فروشی دارد!)بعد من فکر کردم با این الگوریتمی که اینا هااستفاده میکنن، احتمالا به «دکتر، آرایشگر و متخصص فیزیک هسته ای» قاعدتا باید به ترتیب «آمپول چی،قیچی چی و اتم چی» بگن!!!
۳) اینو باید عکس میگرفتم! شاید باور نکنین: یه پسره گوشه پاساژ با یه ترازو واستاده بود که یه مشتری بیاد! یهو یه پیر مرده اومد با یه استکان چایی! باورتون نمیشه استکان چایی رو داشت وزن میکرد! اینجوریشو دیگه ندیده بودم بخدا!
برای دیدن عکس برین ادامه مطلب!
این سوپرمارکت که تو یه پمپ بنزین بود مجازی هستش! به مدیریت خرزوخان!
اینجا من و پسر خاله ام داریم پول اجناسی که خریدیم حساب میکنیم!!!
نظر یادتون نره بای تا های!
apam biya..
اااااااااااا چه باحال!!!!!!!!!!!!!!!!


هه خیلی از اون سوپرمارکت مجازیه خوشم اومد!
فکر خوبیه ها از این به بعد هر سوتی رو که پیدا کردم ازش عکس می گیرم!
تقلید بدون ذکر منبع!
بیخیال زیاد منو جدی نگیرین!
خوشحال میشم بیشتر سربزنین به ما!!!!!
اوگی؟
خیلی ممنون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چه سفری!فکرکن سوتی ها ی بیشترم یادت میاد!
درضمن.....خط اول اون" بعینه" رو بکن "به چشم" !!!!!!!!!!!!
به چشم!
یا شاسین اذربایجان
علی: یا شاسین اردبیل!
واقعا داشت استکان چایی رو وزن میکرد
یه اردبیلی اصیل بوده حتما
علی: اصیل در حد تیم ملی
بعله....
مملکته داریم.....
خب حالا چی خریدین از سوپرمارکت؟
علی: گرد نخود!!!(با توجه به مدیریتش!)
معرکه بود!!!
اینو من کاملا قبول دارم ترکها واقعا ادم های ساده ای ند! چون با چندین نفرشون سر و کار داشتم.
علی: مرسی سر زدی دادا
!!!!!!واقعا؟!!
علی: پ نه پ!
توی این عکسی که گذاشتی کدوم هستی؟
علی: اونی که مشکی پوشیده!!!

خوشکلم؟
الان مثلا اونو درست کردی؟؟!!
علی: نه فقط میخواستم جواب نظرت رو دراماتیک داده باشم!
وگرنه من به بابام «به چشم» نمیگم حالا چه برسه به تو!
اصلا قیافت درست مشخص نیست که
علی: صورت مهم نی! سیرت مهمه!!!
اینا رو تو مدرسه تعریفیدی الان از مزه افتادن

علی: می سر فیده! (رشتی خونده شود!)